زیست

زیست

زیست

زیست

                              AWT IMAGE

آرمادیلو پسنانداری است که بدنش، با قطعات سخت استخوانی (مانند زره) پوشیده شده است. در طبقه‌بندی جانوران، در همان خانواده‌ای قرار دارد که مورچه‌خوار و حیوان تنبل قرار می‌گیرند. آرمادیلو در مناطقی از آمریکای شمالی و در همه جای آمریکای جنوبی یافت می‌شود. دو گونه آرمادیلو وجود دارد که بزرگ‌ترین آن، آرمادیلوی غول‌پیکر با طولی برابر5/1 متر است.

آرمادیلوها، انواع مختلفی از گیاهان، حشرات و جانوران کوچک را می‌خورند. آنها به خوردن مورچه‌ها و موریانه‌ها بسیار علاقه دارند، این جانوران با پاهای جلو و پنجه‌های نیرومندشان زمین را می‌کنند و مورچه‌ها و موریانه‌ها را پیدا می‌کنند و می‌خورند.

آرمادیلوها به تنهایی یا به‌ صورت زوج یا گروه در حفره‌هایی که زیرزمین حفر کرده‌اند، زندگی می‌کنند. آنها شب‌ها برای تغذیه از لانه‌های خود بیرون می‌آیند.آرمادیلوها جانورانی ترسو هستند و هر گاه احساس خطر کنند، به سرعت به طرف لانه‌های خود فرار می‌کنند.

آرمادیلوها، انواع مختلفی از گیاهان، حشرات و جانوران کوچک را می‌خورند. آنها به خوردن مورچه‌ها و موریانه‌ها بسیار علاقه دارند، این جانوران با پاهای جلو و پنجه‌های نیرومندشان زمین را می‌کنند و مورچه‌ها و موریانه‌ها را پیدا می‌کنند و می‌خورند.

آرمادیلو پسنانداری است که بدنش، با قطعات سخت استخوانی (مانند زره) پوشیده شده است. در طبقه‌بندی جانوران، در همان خانواده‌ای قرار دارد که مورچه‌خوار و حیوان تنبل قرار می‌گیرند.

آرمادیلوها می‌توانند هنگام خطر خود را جمع کنند و به صورت یک توپ در آیند. در چنین حالتی از سر و دم فقط قسمت‌های سخت آنها دیده می‌شود و به این ترتیب از خطر دشمنان در امان می‌مانند.

بیشتر بدانید*

با وجود پوشش سنگین بدن، آرمادیلوها می‌توانند به خوبی شنا کنند، آنها برای شناور شدن در آب، مقداری هوا می‌بلعند.

* کوچک‌ترین نوع آرمادیلو، آرمادیلوی صورتی است که فقط 16 سانتی‌متر طول دارد.

* پوشش سخت آرمادیلوها معمولاً از نه بند تشکیل شده است

ویلیام مورتون

                             Morton

شاید اغلب خوانندگان با نام «ویلیام توماس گرین مورتون» آشنا نباشند، اما او خیلی بیشتر از بسیاری شخصیت‌های مشهور و شناخته شده بر زندگی انسان تأثیر گذاشته است زیرا مورتون کسی است که به‌کارگیری بیهوشی را در هنگام انجام اعمال جراحی ابداع کرد. در سراسر تاریخ اختراعات انگشت‌شماری که نتیجه تلاش‌های انحصاری یک فرد به تنهایی بوده است احتمالاً ارزش بالایی چون داروهای بیهوشی و بی‌حسّی را داشته باشد و باز هم معدودی از آنها چنین تغییر فاحشی را در وضعیت افراد بشری ایجاد کرده‌اند. حتی تصور انجام عمل جراحی در آن روزها که بیمار مجبور بود در طول عمل به هوش باشد و با تمام وجود صدای کشیده شدن ارّه‌ی جراح را بر روی استخوان‌ های خود حسّ کند هم اکنون نیز وحشتناک و چندش‌آور است. پایان بخشیدن به چنین درد و رنجی بدون تردید بزرگترین ارمغانی است که یک فرد توانسته به همنوعانش اهدا کند.

مورتون به سال 1819 در شهر چارلتون ماساچو به دنیا آمد. او در کالج بالتیمور تحصیل دندانپزشکی و جراحی دهان پوداخت و از سال 1842 کار در این رشته را آغاز کرد. در سالهای 1842 و 1843 با «هوراس ولز» دندانپزشک بسیار برجسته و قدیمی که اونیز به بی‌حّسی و بیهوشی علاقمند بود همکاری داشت، ولی ظاهراً این همکاری و شراکت سودآور نبود و در سال 1843 به آن خاتمه داده شد.

یک سال بعد «ولز» کار با نیترو اکسید (گاز خنده) را به عنوان داروی بیهوشی تجربه کرد. گرچه این کار در هارنفورد با موفقیت همراه بود ولی متأسفانه تلاش وی برای نشان دادن کارائی آن در بوستون با شکست مواجه شد.

مورتون در زمینه کاری خود متخصص کارآمدی در تهیه و گذاشتن دندان مصنوعی شد. امّا برای انجام صحیح این کار لازم بود ابتدا ریشه‌های دندان‌های اصلی کشیده شود. زمانی که هنوز استفاده از داروی بیهوشی رایج نشده بود، کشیدن دندان کاری بس دردناک برای بیمار بود. به این ترتیب ضرورت پیدا کردن راهها و وسایلی برای انجام بیهوشی و بی‌حسی هر روز بیشتر احساس می‌شد. مورتون که دریافته بود گاز نیترواکسید نمی‌تواند تأثیر چندانی بر کار او داشته باشد در جستجوی ماده قوی‌تر و مؤثرتر برآمد.

پزشکی تحصیل کرده و دانشمند به نام «چارلز جکسون» که با مورتون آشنایی داشت به او پیشنهاد کرد که اتر را امتحان کند. خاصیت بیهوش‌کنندگی اتر را حدود سیصد سال قبل «پاراکلسوس» طبیب و کیمیاگر مشهور سویسی کشف کرده بود و یکی دو گزارش مشابه نیز در این باب در نیمه اول قرن نوزدهم منتشر شده بود. اما نه جکسون و نه هیچ‌یک از افراد دیگری که در مورد اتر مقالاتی نوشته بودند این ماده شیمیایی را در اعمال جراحی به کار نبرده بودند.

در نظر مورتون اتر یک انتخاب امیدبخش جلوه کرد. او ابتدا آن را در حیوانات از جمله سگ خانگی خود و سپس در شخص خویش آزمایش کرد. سرانجام در تاریخ 30 سپتامبر 1846 یک فرصت استثنایی برای آزمایش اتر در مورد یک بیمار پیش آمد. مردی به نام ابن فراست که از دندان درد شدیدی رنج می‌برد به مطب مورتون مراجعه کرد و اظهار داشت که حاضر است هر چیزی را که درد کشیدن دندان را از بین ببرد تحمل کند. مورتون با استفاده از اتر او را بیهوش کرد و دندان دردناک او را کشید. فراست پس از به هوش آمدن گفت هیچ دردی احساس نکرده است. مورتون نتیجه‌ای بهتر از این نمی‌توانست انتظار داشته باشد. او با این کار شهرت و موفقیت و آینده‌ای درخشان در برابر خود می دید.

گرچه برخی از متخصصین شاهد انجام این روش بودند و نتیجه‌ی آن نیز روز بعد در روزنامه‌های بوستون به چاپ رسید ولی توجه چندانی را جلب نکرد. ظاهراً یک کار نمایشی باید انجام می‌شد. مورتون از دکتر «جان وارن» سر جراح بیمارستان ماساچوست در بوستون درخواست کرد به او فرصت داده شود تا در برابر دیدگان گروهی از پزشکان آن بیمارستان روش خود را برای جلوگیری از احساس درد هنگام انجام عمل جراحی اجرا نماید. دکتر وارن با این درخواست موافقت کرد و برنامه‌ای برای این کار ترتیب داده شد. روز 16 اکتبر 1846 در حالی که جمع زیادی از پزشکان و دانشجویان پزشکی شاهد و ناظر بودند مورتون با استفاده از اِتر بیماری به نام «ژیلبرت آبوت» را بیهوش کرد و دکتر وارن با انجام عمل جراحی غده‌ای را از گردن او خارج ساخت. داروی بیهوشی تأثیر و کارایی خود را به خوبی ثابت کرد و این نمایش یک موفقیت تمام عیار بود. این عمل که به شکلی گسترده در تمام روزنامه‌ها انعکاس یافت اولین گام در خلال چند سال بعد عمومیت پیدا کرد.

چند روز پس از انجام این عمل مورتون و جکسون درخواست ثبت اختراع خود را تسلیم کردند. اگرچه ماه بعد با این درخواست موافقت شد و حق انحصاری امتیاز مربوطه به آن اعطا گردید ولی این نتوانست مانع از بروز یک سلسله دعاوی مربوط به حق تقدم اختراع گردد. این دعاوی مورتون که او بیشترین سهم را در ابداع داروی بیهوشی دارد مورد اعتراض و مجادله چند نفری به ویژه شخص جکسون قرار گرفت. علاوه بر آن انتظار و امید مورتون از اینکه در نتیجه‌ی اختراع خود به ثروت دست یابد برآورده نشد. اغلب پزشکان که از آن پس اِتر را برای بیهوشی به کار بردند از پرداخت حق امتیاز به مورتون سر باز زدند. هزینه‌های دادخواهی و درگیری‌های مورتون برای حفظ تقدم اختراعش به زودی خیلی بیشتر از مختصر پولی شد که از برخی منابع برای آن دریافت می‌کرد. او سرخورده و تهیدست در حالی که کمتر از 49 سال داشت به سال 1898 در شهر نیویورک درگذشت.

سودمندی و فایده بی حسّی و بیهوشی در دندانپزشکی و اعمال جراحی کاملاً آشکار و بدیهی است. البته در برآرود و تعیین میزان اهمیت مورتون مشکل اصلی این است که اعتبار مربوط به ابداع و به کارگیری بیهوشی را چگونه باید بین او و سایر افراد مختلفی که در این کار سهیم بودند تقسیم کرد. شخصیت‌های اصلی علاوه بر مورتون عبارت بودند از «هوراس ولز» «چارلز جکسون» و «کرافورد لانگ» طبیب اهل جورجیا. امّا با بررسی واقعیات بر من مشخص گردید که سهم و نقش مورتون در این کار خیلی بیشتر از این افراد بود و بر همین اساس چنین رده‌ای را در این فهرست برای او در نظر گرفته‌ام.

درست است که «هوراس ونز» دو سال قبل از اینکه مورتون به استفاده موفقیت‌آمیز از اتِر دست یازد در مطب دندانپزشکی خود داروی بیهوشی را به مار می‌برد. امّا داروی بیهوشی مورد استفاده ولز، نیترواکسید، نتوانست در جراحی‌ها تغییری بنیادین به وجود آورد. علیرغم وجود برخی کیفیات مطلوب در نیتواکسید قدرت بیهوشی کنندگی به آن به اندازه‌ای نیست که بتوان آن را در جراحی‌های طولانی به کار برد. (البته امروزه این دارو درصورتی که با برخی داروهای دیگر ترکیب شود کاربرد مفیدی هم در جراحی و هم در دندانپزشکی دارد.) اما از آن طرف اتر یک ماده شیمیایی با تأثیری خیره‌کننده و چند جاذبه است که استفاده از آن انقلابی در جراحی به وجود آورد. امروز دارو و یا ترکیبات دارویی دیگری با کیفیت و خاصیت بیشتر از اتر در دسترس می‌باشد ولی باید توجه داشت که اتر تا حدود یک قرن پس از ابداع آن به عنوان تنها داروی منحصر به فرد بیهوشی به کار برده شد. اتر علیرغم وجود برخی جنبه‌های منفی، قابلیت اشتعال و ایجاد تهوع پس از برطرف شدن اثر آن ، شاید هنوز نیز مؤثرترین داروی بیهوشی باشد که تا کنون کشف شده است. جابجایی و به کارگیری آن آسان است و از همه مهمتر اینکه در عین داشتن شدت تأثیر داروئی مطمئن و قابل اعتماد است.

کرافورد لانگ (1878-1815) طبیب جورجیانی اِتر را در سال 1842 یعنی چهار سال قبل از اینکه مورتون کار خود را در معرض دید همگان قرار دهد، در اعمال جراحی به کار می‌برد امّا او و نتایج کارش را تا سال 1849، یعنی مدتها پس از آنکه مورتون کار خود را نشان داده و مفید بودن اِتر در جراحی برای دنیای پزشکی کاملاً شناخته شده بود، موتون مورد استفاده تمام جهان قرار گرفت.

چارلز جکسون کسی بود که استفاده از اِتر را ته مورتون پیشنهاد کرد و دهنمودهای مفیدی برای چگئنگی به کار بردن اِتر برای عمل جراحی استفاده نکرد. قبل از انجام نمایش موفقیت آمیز مورتون، جکسون هیچ گونه تلاشی به عمل نیاوردند تا جهان پزشکی را از آنچه که خود درباره اِتر می‌دانست مطلع سازد. این مورتون بود، نه جکسون، که با انجام یک مایش همگانی شهرت و معروفیت خود را به مخاطره افکند. اگر به فرض مژیلبرت آبوت» هنگام جراحی از دنیا می‌ رفت بسیار بعید مینمود که جکسون هیچ گونه مسئولیتی را در آن کار به عهده بگیرد.

در فهرست این کتاب به ویلیام مورتون چه جایگاهی می‌توان داد؟ مقایسه بین مورتون و لیستر بسیار مناسب به نظر می‌رسد. این هر دو از شخصیت‌های معروف دنیای پزشکی بودند. در عین اینکه نوآوری و درک و فهم این هر دو تن کاملاً بدیهی و آشکار است امّا در واقع هیچ یک از آنان اولین‌هایی نبودندن که چنین تکنیک و روشی را که البته در نتیجه‌ی تلاش و پشتکار آنها عمومیت پیدا کرد، به کار بردند و هر یک از آنها در اعتبار ابداعات خود باید با دیگران سهیم باشند. من مورتون را کمی بالاتر از لیستر جای دادم زیرا اصولاً بر این باورم که در طول زمان ابداع روش بیهوشی در جراحی پیشرفت مهمتری از داروی ضدعفونی بوده ایت. به علاوه از برخی جنبه‌ها آنتی بیوتیک‌های جدید می‌تواند جایگزین مناسبی برای کمبود اقدامات ضدعفونی‌کننده در خلال عمل‌های جراحی باشد. جراحی‌های حسّاس و یا طولانی بدون انجام بیهوشی عملی و شدنی نبود و حتی در مورد جراحی‌های ساده و کوچکی هم به قدری تعلّل می‌شد که دیگر انجام آن فایده‌ای در بر نداشت.

نمایش همگانی از یک وسیله عملی بیهوشی که مورتون در آن صبحگاه اکتبر 1846 ارائه داد یکی از مهمترین نقاط مشخصه‌ تاریخ بشری می‌باشد. شاید هیچ چیز بهتر و گویاتر از آنچه که روی سنگ یادبود او حک شده است دستاورد او را بیان نکند:

ویلیام تی. جی. مورتون

مخترع و کاشف روش بیهوشی تنفسی
کسی که درد جراحی را از بین برد و محو کرد
قبل از او جراحی همواره رنج و عذابی دردناک بود
ولی از دوران او به بعد درد تحت کنترل علم درآمد